روز بدي بود،نبود،نميدونم
توي يه مرحله جديد از زندگيم كه شايد بايد ياد بگيرم يه جنبه ديگه هم به خودم اضافه كنم هرچند توي ذاتم نباشه و پوشيدن اين لباس برام وحشتناكه
بايد دورو و سياس و بدجنس باشم بدون كمي اعتماد
بايد مراقب حرفام باشم چون چشمهاي زيادي منتظرن تا كوچكترين حرف منو به گوش ديگرون برسونن
براي مني كه خوش بينم و به همه اعتماد ميكنم و دورو نيستماين محيط و اين طرز بودن عذاب اوره
شعبه جديد افتضاحه
همكاراي زير اب زن،رييس پپه و دهن بين،معاون جاسوس و زير اب زن و خدمتكار از زير كار در رو و مشتري هاي زاغارت منتظر منن تو شعبه جديد
امروز من اينور خط گريه ميكردم و همكار سابقم اون ور خط
امروز بيشتر از 3 ساعت با ادم هاي مختلف كه زنگ ميزدن و من زنگ ميزدم حرف زدم
از همكارام كه هركدوم 10 دفه زنگ زدن و يكي از دوستام كه واقعا كمكم كرد و ارومم كرد
ولي هنوز باورم نميشه
برام كار كردن عذاب اورشده
نميدونم ميتونم كنار بيام يا نه ولي ميدونم سخت جونم
ولي دوره خوشي و شادي و خنده به پايان رسيد
اين زندگي كوفتي چي بود كه حالا بايد با عذاب بگذره
حالا از زندگي كارمندي بدم مياد
توي يه مرحله جديد از زندگيم كه شايد بايد ياد بگيرم يه جنبه ديگه هم به خودم اضافه كنم هرچند توي ذاتم نباشه و پوشيدن اين لباس برام وحشتناكه
بايد دورو و سياس و بدجنس باشم بدون كمي اعتماد
بايد مراقب حرفام باشم چون چشمهاي زيادي منتظرن تا كوچكترين حرف منو به گوش ديگرون برسونن
براي مني كه خوش بينم و به همه اعتماد ميكنم و دورو نيستماين محيط و اين طرز بودن عذاب اوره
شعبه جديد افتضاحه
همكاراي زير اب زن،رييس پپه و دهن بين،معاون جاسوس و زير اب زن و خدمتكار از زير كار در رو و مشتري هاي زاغارت منتظر منن تو شعبه جديد
امروز من اينور خط گريه ميكردم و همكار سابقم اون ور خط
امروز بيشتر از 3 ساعت با ادم هاي مختلف كه زنگ ميزدن و من زنگ ميزدم حرف زدم
از همكارام كه هركدوم 10 دفه زنگ زدن و يكي از دوستام كه واقعا كمكم كرد و ارومم كرد
ولي هنوز باورم نميشه
برام كار كردن عذاب اورشده
نميدونم ميتونم كنار بيام يا نه ولي ميدونم سخت جونم
ولي دوره خوشي و شادي و خنده به پايان رسيد
اين زندگي كوفتي چي بود كه حالا بايد با عذاب بگذره
حالا از زندگي كارمندي بدم مياد
۲ نظر:
چی بگم ؟
چی بگم ؟
ارسال یک نظر