۱۳ تیر ۱۳۸۹

جر زني ممنوع

با يكي شرط بستم سر يك پست
گفت حواست نبود ولي نوشته بودمش
مطمئن بودم به خودم و اينكه چنين پستي ننوشته
موضوع سر تبريك تولد من تو وبلاگ بهرام بود.يعني ميخاستم مچ گيري كنم
صد در صد مطمئن بودم فقط كامنت گذاشته
نه اينكه مهم باشه ها ولي كل كل بود
شرط بستيم؟
گفتم سر چي
گفت هر كي باخت تو وبلاگش بنويسه :من خرم
گفت اگه ننويسي  اخر هر پستم مينويسم مرجان خره!!!
رفتم وبلاگشو چك كردم ديدم نوشته
از خودم تعجب كردم
من وبلاگ تموم دوستامو ميخونم گرچه بعضي وقتا در سكوت رد ميشم ولي نميشه پستي بنويسن كه نخونمش
بازم عيب بزرگم بهم رو كرد
به خودم شك كردم
يعني اشتباه كرده بودم؟
يه فكر به سرم زد
رفتم بلاگفا
پست جديد گذاشتم و تاريخشو عوض كردم
رفت وسط وبلاگ
عمو بهرام شرطو باختي
بايد با فونت درشت هم بنويسيش
ننويسي من اخر هر پست و كامنت مينويسمش
فكر كردي زرنگي؟؟؟؟؟؟؟؟

پي اس:بانك وحشتناك شلوغه.داريم اطلاعات مشتريارو هم تكميل ميكنيم
ميخايم يه كپي شناسنامه و كارت ملي ازشون بگيريم انگار ميخايم خونشونو به اسممون سند بزنن
هي ميگن چرا؟چرا بياريم؟
ميگم بيارين ميخايم بزاريم سر قبر من!!!!
قبلا كم سر پول ريز باهاشون چك و چونه ميزديم حالا بايد سر اين موضوع هم ده بار توضيح بديم
خيلي خيلي خسته ام
امروز 20 تومن كم اوردم
همه سندام درست بود
احتمال داره بايد 40 تومن به طرف ميدادم و يه بسته 100 تومني باز كردم و به جاي 40 تا 60 تايي رو بهش دادم!!!!

پي اس:اين روزها هر لحظه يه احساسي دارم
از تنفر و عشق و عقل و جنون و منطق و بي منطقي و...
يه لحظه خوشم يه لحظه غمگين
يه لحظه ميگم تنهايي هم حال ميده و بايد به خودم متكي باشم
يه لحظه ميگم كاش يكيو داشتم
خلاصه كلافه ام

پي اس:نمره هام اومد پاس شدمشون

پي اس:عروسي بد نبود مجبور بودم به دلايلي مدام وسط باشم
عروسي برخلاف نظر و با مخالفت شديد خانواده داماد برگزار شده بود و من تا ميخاستم بشينم مامان ريحان ميگفت توروخدا وسط خالي نزاريد
شلوغ بازي در بياريد تا ابرو ريزي نشه
بعدشم عروس كشون
اومدم خونه 3 شب بود و 5 پاشدم و رفتم سر كار!!!!
عروس مربي اموزش رانندگيه
داماده اروم ميرفت، يه جا زدن كنار و عروس نشست و اي ويراژ ميداد ملت همه ماتشون برده بود
خدا كنه تب تند زود عرق نكنه و خوشبخت بشن

پي اس:خدايا منو ميبيني؟

۲ نظر:

Unknown گفت...

در رابطه با پست توی بلاگفا اونطوری که تو قضاوت کردی درست نیست! باید ببینی وقتی که پست رو جداگانه باز می‌کنی! توی آدرس‌بار، شماره‌ی پستشو چند زده! مثلا اگر پست آخر شماره‌ش 160 باشه و اون تبریک تولد 161، معلوم میشه که حق با توئه، ولی اگر پایین‌تر باشه، حق با عمو بهرامت...

خداییش، هی ملت رو می‌کشونین بانک، تازه طلب‌کار هم هستینا! سیستم الکترونیک واسه چیه پس؟

باز حالا اینکه خوبه! وقتی نه داماد، نه عروس رانندگی بلد نیستن و بابای عروس می‌شینه پشت فرمون دیگه وضعیت خیلی خنده‌س...

amoo bahram گفت...

چه سلامی - چه علیکی ؟
کامران راست میگه - به جون عمو خودمو میکشم اگر باور نکردی !