۱۶ فروردین ۱۳۹۲

سال نو

اولین عید مشترک
اولین روزای دو نفره
اولین سفر دونفره
ادم تازه حس این دختر پسرای خارجی رو میفهمه که دوس پسر یا دوس دخترشونو میبرن خونه واسه کریسمس یا خیلی راحت و بی دلهره با هم زندگی میکنن
اینجا مدام استرس که فلانی نبینتت همسایه نبینه مامانت نفهمه کجایی داشتیم و حالا باورم نمیشه میشه راحت دست همو بگیریم پیش هم بخابیم باهم باشیم
یک ماه از عقدمون گذشت و من بیشتر از قبل وابسته و عاشق شدم
ولی هنوز ته دلم همه چیو بازی میدونم گاهی خیره میشم به حلقه تو دستم و فک میکنم من الان متاهلم
بعد چرا هیچ حسی عوض نشده؟چرا هنوز همون دختربچه شیطونم؟
نمیدونم والاع
انتظار داشتم یه حس بزرگتر شدن و حس های دیگه داشته باشم
شایدبا تغییرات دیگر یه حس دیگه پیدا کنم!!!!!دی: