۸ شهریور ۱۳۹۱

فک نمیکنم کسی شب قبل خاستگاریش اینقد جون بکنه که من امروز کندم
دست تنها تمام خونه رو تمیز کردم مبل ها رو جابجا کردم گردگیری و تمیز کردن بماند
الان بشدت کمرم درد میکنه
ژله درست کردم ریختم تو این لیوانای بلند تا فردا وقتی اومدن روش بستنی بریزم و چیپس شکلات بریزم
کارای خودم مونده
بده که استرس داشته باشی مامان بابات چی میگن
انتخاب واسه اینده خیلی سخته

۱ نظر:

مرجان گفت...

من شب خاستگاریم فقط جیغ میزدم از شدت نروسی!