روزهاي خلوت بانكه
دوتا همكارام كه هم رديف منن ازم ميخان كه باهم اسم فاميل بازي كنيم
تصادفي شماره حسابي وارد ميكنيم و با اول حرف نام خانوادگي شروع به نوشتن ميكنيم
نوبه به "ه" ميرسه
من رنگ موندم و دارم فكر ميكنم و يكي سر گل
همكار بغل دستيم ميگه اسونه كه
تازه يكي از اهنگ هاي قديمي شادمهر هم خونده
اهنگشو ميزنه ومتوجه نميشيم و بعد اهنگ رو ميخونه
دنبال تو ميگردم دنبال يك سرپناه دنبال اون دلي كه تنهايي رو ميشناسه چشماي خسته من لبريز التماسه
ديينگ ديينگ ديينگ پر از صداي تو بود گريه هر شب من فقط براي تو بوود
ميريم زير گوشش ميگم من هميشه بهار نوشتم منظور تو چيه؟؟؟؟؟
به قول ديفال مستراح وقتي كه گفت دنبال دوربين ميگشتم زل بزنم بهش
منظورشون گل هزار و يك شب بود
فقط يكي زدم تو سرش كه خاك تو سرت هزار و يك شب اسم داستانه نه گل
تازه ميگه كي گفته؟!!!!!!!!!
ايشون 29 ساله فوق ديپلم عمران هستند
از شاهكارهاي ديگه ايشون اينه كه يه بار مجبور شديم الكي بانك بمونيم حقوق ها واريز نشده بود و من براي سرگرمي يكي دوتا از ميل هايي كه برام اومده بود رو ازشون پرسيدم
رسيد به ميل كه يه خبرنگاره ميره تيمارستان و رييسش ميگه ما يه روش ساده براي تشخيص ديوانگي داريم
يه سوال ميكنيم
اگه يه وان پر از اب داشته باشيد و يك قاشق يك ليوان و يك سطل براي تخليه ابش داشته اشيد كدومشو انتخاب ميكنيد؟!!!!
كمي فكر كنيد
.
.
.
خبرنگاره ميگه خب معلومه سطل چون بزرگتره و رييس تيمارستان ميگه جنابعالي دوست داريد تختون كنار پنجره باشه؟؟؟
جواب صحيح برداشتن تيوپ وان هستش
اين همكار من ي جواب داده باشه خوبه؟؟؟؟
گفت قاشق
گفتيم چرا؟گفت اگه ميگفتم سطل حتما ميخاستين ايراد بگيرين كه اون ابي كه ته مونده رو چه جوري خالي ميكني!!!!!!!!!!
گفتيم عزيزم بهتره تو بپري تو وان نصف ابش اينجوري ميريزه بيرون بقيه اش هم از گشاديت براي اينكه راه نري با قاشق چايخوري تخليه كن!!!!!!!!
همچين همكارايي دارم من
۳ نظر:
نه خوشم اومد .
بعد از چند سال یه کاری کردی من از یه پستت بخندم .
چی میشد تو همیشه اینجور بنویسی ؟
من یکی جا تو بودم میگفتم فرم استعفا کجاست ؟
نبود ؟
جالبه که یه مسئله با دید افراد مختلف جواب های مختلفی داره. فقط یه سوال تو ذهن من هست اونم اینه که این همکار شما با این هوش سرشار چطو درس خونده؟ چطو تا حالا ندزدیدنش؟
ارسال یک نظر