۱۵ مرداد ۱۳۸۹

روزه سيا..سي

داشتم فكر ميكردم كه فردا من هم روزه سي.ا.سي بگيرم يا نه؟
به دعوت جبهه مشاركت براي همبستگي با زندانياني كه اعتصاب غذا كرده اند
داشتم فكر ميكردم كار درستيه با نه؟
داشتم فكر ميكردم كه  چقدر از اونا دورم
جبهه مشاركت نوشته بود اونهايي كه به نمايندگي از شما در زندان هستند
داشتم فكر ميكردم چقدر دور و غير واقعي ميان به نظرم
اينقدر دور كه نميتونم تصور كنم عذاب مداوم خود و خونوادشونو
نميتونم خودمو جاشون بزارم
نميتونم تصور كنم با يه ترس ساده تن به خواسته هاشون ندم
نميتونم تصور كنم كه ارماني داشته باشم تا سرش وايسم
نامه مادر يكي از زنداني ها به هم بند پسرش كه يه پسر 20 ساله بود رو خوندم
به اون پسر رشك بردم كه اينقد محكمه
نميتونم تصور كنم تا چه حد عذاب اوره كه شكنجه ات كنن
در مورد حمزه.كرمي خوندم كه از سرداران سابق س..پاه و از مسئولين عاليرتبه بوده كه براي اينكه اعتراف كنه با يكي از نزديكان سران جنبش رابططه نامشروع داشته 20 دفه سرشو تو توالت فرنگي پر از نجاست فرو كردن تا احساس خفگي كنه و اخر تن داده به اعت.راف
فكر ميكنم شايد تو سياره ديگه اي داره اين اتفاقات ميافته
اصلا چه جوري اين خبرا به بيرون درز ميكنه و چه جوري ميشه از زندان نامه نوشته و به بيرون فرستاد؟
نه جدا چه جوري ميشه از داخل زندان بيانيه صادر كرد و بعدش هيچ برخوردي صورت نگيره
گيرم دزدكي ميدن به خونوادشون وقتي منتشر ميشه دفه بعد جلوشو ميگيرن
اونقدرم ازادي وجود نداره كه بي سا.نسور بشه نامه رو رد كرد
يكي اين موضوع رو روشن كنه گرهي از مشكلات فكري اينجانب گشوده
داشتم فكر ميكردم چه جوري بدون غا تاب اوردن
داشتم فكر ميكردم امشب غذا بخورم و فردا روزه بگيرم
داشتم فكر ميكردم ميتونم توي اين گرما با گرسنگي و اعصاب خورديش كنار بيام؟
هنوز حتي تصميم نگرفتم كه ماه رمضونو چيكار كنم؟
سركار كه نميشه غذا خورد و خب وقتي تا 4 قراره گشنه بموني تا 8 بمون ديگه!!!!
داشتم فكر ميكردم روزه بگيرم و بعدتر ها به بچه هام بگم بچه جون كاري به كار سيا.ست نداشته باش منو كه ميبيني حتي به خاطر اين موضوع روزه گرفتم ولي اخرش به اينجا رسيديم
داشتم فكر ميكردم همون جور كه پدر و مادرهامون گول خوردن و اوضاع بدتر شد ماهم گول نخوريم
داشتم به حرفاي كارگر بازنشسته اي كه چند روز پيش پيشم حقوق گرفت فك ميكردم كه ميگفت اون زمان كارخونه ها رو تعطيل ميكرديم و وضعمون اونجوري بود واونقدر حقوق ميگرفتيم ولي حالا به كجا رسيديم و بعد از خمي.ني كسي به فكر كارگرا نيس
داشتم فكر ميكردم روزه و هم دردي كمترين كاريه كه ميتونم بكنم
كه يادم اومد اصلا نميتونم روزه بگيرم!
ولي سعي ميكنم بيشتر روزو به يادشون گرسنه بمونم
ولي خداييش چه استقامتي دارن خدا تنهاشون نزاره

۲ نظر:

ايوب گفت...

آدم بودن سخت به خصوص در جهان سوم

عمو بهرام گفت...

وقتی انعکاسه رسانه ای نداشته باشه مفت گرونه !
رسانه - ملت - بیانیه همه اینا کاری نکرد - یادت نیس؟
سر نمیزنیا