۲۶ شهریور ۱۳۹۱

از کجا معلوم؟

اوضاع به هم ریخته است
داداش ریحان به یه بیماری نامعلوم مبتلا شده کلیه و یکی از چشماشو تقریبن از دست داده
یه دوست شوهر دارم عاشق شده
یه دوست تازه بچه دار شده ام کارش داره به طلاق میکشه
این یعنی سه تا از چهار تا دوستای صمیمیم دچار بحرانن
توی خونه مامانم تو موود قاطیه
این یعنی هر لحظه رو مخم پیاده روی میکنه
هر بار بحث با اینکه یه مرد پپه و خنگ انتخاب کنی بهتر از اینه که یه مردی که بهت گیر بده انتخاب کنی
هزار بار میگم مامان من محمد گیر نیس
جمله معروف"از کجا معلوم؟!" جوابمه
مثال میزنه فلان کس هیچی حالیش نیس زنش کیف دنیا رو میکنه
میگم مامان اخه تو از کجا میدونی اون خوشبخته؟
از کجا میدونی راضیه وحسرت شوهری مث شوهر تو رو نمیکشه؟
میگه معلومه که نمیکشه
میگم محمد خوبه
میگه دوفردا دیگه دم در میاره
میگم اخه از چی پسره خوشت نیومده؟
میگه توداره
میگم مامان من شما که هر چی دلتون خاست ازش پرسیدینو وطفلک جواب داد دیگه چیکار باید میکرد؟
خودشم نمیدونه چی میخاد
خستگی سر کار و فشار زیاد و اعصاب خوردی کم بود باید از اینجا هم بکشم
نگرانیشونو درک میکنم ولی راهش لی لی رو اعصاب من نیس
تحملم کم شده
طفلک محمد که بیشتر از من داره این فشارا رو تحمل میکنه و صبوره
خداییش ولی پسر خوبیه خداکنه این اوضاع مساعد شه

هیچ نظری موجود نیست: