۶ تیر ۱۳۸۹

جزوات به درد نخور

بالاخره شجاعت به خرج دادم كل جزوات درسيمو از توي كشو جمع كردم و ريختم دور
فقط همش توي ذهنم بود كه فردا كه اشغالي اينارو ببره حتما  حتما بهشون نياز پيدا خواهم كرد
ياد سلمان مي افتم كه چند وقت پيش دنبال جزوه رياضي 2 ميگشت و ميگفت اين همه رياضي 2 پاس كردم ولي يه جزوه ازش ندارم!!!!

5 شنبه رفته بودم باغ دوستم شهريار،الان اونقدر دستام زخم و زيليه كه اينگار كشاورزم
منم كه ماشالا خوش زخم!!!!
جاي يه خراش ساده درخت چنان ورم كرده و درد ميكنه و شكلش وحشتناك شده  كه!!!!!

حرفي در مورد خودم ندارم

۷ نظر:

زکریا گفت...

مرجان سلام
چطوری رفیق ؟ خوب اگه به ساقی فیلم خوب دسترسی نداری من می تونم واست پست کنم . بی تعارف م یگم . خوشحال میشم

زکریا گفت...

مرجان سلام
چطوری رفیق ؟ خوب اگه به ساقی فیلم خوب دسترسی نداری من می تونم واست پست کنم . بی تعارف م یگم . خوشحال میشم

ايوب گفت...

بابا مهندس
حالا مي خواي بگي مهندس شدي ديگه
خوب م با ر ك

سلمان گفت...

فارغ التحصیلی مبارک

حالا درس تخصصی ها رو نگه میداشتی شاید یه روز به درد بخورن و مثه من لنگ نشی :پی

Morteza گفت...

به نظرم دور نمینداختیشون بهتر بود ... یک جایی ام پی تریش می کردی بالاخره بازم یک روزی به دردت می خورد

عمو بهرام گفت...

امروز به دفتری که سال 82-83 خریدم نگاه میکردم .
تا الان کلن 7ص نوشته بودم و بس !
از بچگی عادت داشتم کتاب دفتر نداشته باشم !
از یادگاری بدم میاد - کتاب عکس فیلم یا هر چی

Unknown گفت...

جزوه نگه داشتن کار به درد نخوریه، فقط مگه از نوع تخصصی‌ش!

تخصصی بعده‌ها گاهی به کار میاد، هر چند که تو رشته من، الان فقط جزوه‌های مبانی کامپیوترم به کار میاد(تازه شاید)، وگرنه دیگه برنامه‌های کاربردی دیگه‌ای که ما آموزش دیدیم، همه‌شون منسوخ گردیده...