۲۶ بهمن ۱۳۹۷

از اخرین نوشتم خیلی میگذره،خیلی چیزا تغییرکرده ولی من...من هنوز همون ادم قبلیم
یکم بزرگترشدم ولی درونم هنوز همونم
هنوزم همون قدرحساس و ایده ال گرا 
زندگیم روال گرفته،انتخابم برای زندگی مشترک خیلی خوب بوده و زندگیم ارومه
نقل مکان کردیم تهران و راضیم
وتصمیم بزرگ زندگیم رو گرفتم و میخایم بچه دار بشیم
البته دکترم نقش تاثیرگذاری داشت با ازمایشاتش و ترسوندنم که تاخیر بیشتر امکان بچه دارشدنم رو به شدت کاهش میده
یه سری فاکتورهایی هم از ازمایشم به عنوان دلیل میاورد که نفهمیدم چی بود
کلن دکترجماعت یع سری چیزا رو تند تند میگن و قبل اینکه تحلیل کنی چی گفته بعدی رو میگه ولی تهش این بود که یع چیزیم باید بالای ۱۰ میبوده ولی مال من ۷ هستش و به اضافه یه سری مسایل دیگه باید تصمیم بگیرم میخام بچه رو یا نه
حقیقتش با اینکه از ارامش و بی خیالی الانم بشدت راضیم ولی دوست نداشتم وقتی پیرمیشم بچه نداشته باشم و نمیتونستم مطمئن باشم که بعدا پشیمون نشم بنابراین تصمیم گرفتم که بالاخره که میخام بیارم پس گور پدر نگرانی اینکه اگه قحطی بیاد، اگه گشنه موندیم ،اگه جنگ بشع،وخیلی اگه های دیگه که زندگی تو این مملکت نفرین شده وادارت میکنه بهش فکر کنی،بشم و بچه بیارم
چون دوست دارم اونم طعم عشق رو بچشه
این تصمیم رو تنهایی توی یه کافی شاپ گرفتم و فکر کردم دوس دارم اونم طعم بستنی شکلاتی و کیک رو بچشه
محمد کلن نظرخاصی نداشت و تصمیم رو به عهده من گذاشت چون بیشترین تاثیر رو روی زندگی من داره
گرچه خیلی قبلتر در مورد یه نفر دیگه رو به این دنیا اوردن با خودش کنار اومده بود 
خلاصش اینکه یه ماهی هست که در تلاشیم
مثل مونیکا تو فرندز یه هفته هرروزش دهنش رو سرویس کردم که الان موقع تخمک گذاریمه و باید سکس کنیم محمد تو  خواب هم نمیدید اینقدر هر روزبگم بیا ...!
باید از تاریخ پریود قبلیم بگذره تا مطمن شم حامله ام یا نه
ولی از پیامدهای ناگوارش این بود که مجبور شدم ناخن های کاشت خوشگلمو از دست بدم و الان شبیه چلاقام با یه سری ناخن نرم که هیچ کاری نمیتونم باهاشون بکنم
خیلی وقتا پشیمون میشم و میگم بیخیال بچه دارم زندگیمو میکنم ولی عین یه بازی بهش حس دارم بدون اینکه به عواقب ترسناک مسئول بودن درقبال یه موجود زنده فک کنم
باشد که چه پیش آید
 پ.ن:خیلی دلم میخاد به وبلاگ بلاگفام رو دوباره دسترسی داشته باشم ،پیام هم دادم بهشون ،ایمیل که برای دوباره فرستادن پسوردم داده بودم تو یاهوبود و پس ورد اونم فراموش کردم،هرچی تلاش کردم جیمیلم  رو دادم بهشون که فقط یه"ر" فرق داشت و اسمم و هر کوفت دیگه ،مسئولش راضی نشد و فقط گفت میتونم بهت بگم که اول پسوردت "ب" هستش که اونم هرچی حدس زدم اشتباه بود،کسی راه کمکی میدونه که کمکم کنه،خیلی خیلی خیلی خوشحال میشم 

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام