۱۳ فروردین ۱۳۹۰

سينزده به در

چندين ساله كه ما دوازدهم بيرون ميريم به جاي سيزدهم
پريشب عموهام اومده بودن خونه ما
مامان بابا كه باز رفتن سفر زيارتي!!!!
دم در موقع رفتن خودمون خودمونو دعوت كرديم خونه اون يكي عموم كه اصلان توي اين جمع حاضر نبود
خواهرم ميخاستن برگردن تهران كه سفرشون رو كنسل كردن و5 خانواده اي خراب شديم خونه عموم
فوق العاده خوش گذشت
بعد از ظهر رفتيم ييلاق و جو گرفت هممون رو و با اين بدنهاي نا اماده نزديك 3 ساعت وسطي بازي كرديم
و نتيجه اش اين شد كه نفس هم ميخام بكشم همه جام درد ميگيره
بعدشم كه بزن برقص و باز دوباره خراب شديم خونه عمو جان و 70 گيگ فيلم از پسرعمو گرفتن و ساعت 1 شب اومدن خونه
البته بسيار تعارف كردن كه شب بمونيم و سيزده رو باهم در كنيم كه داداش جان قبول نكرد
و امروز ريحان و من و داداش جان كوفتي مان باهم رفتيم چرخ زديم و
براي اولين بار سبزه گره زدم هرچند به اب نسپرديمش
باشد كه امسال بالاخره شوهرو بكنيم!!!!!!!

۱ نظر:

Morteza گفت...

خوش بحالت رفتی سیزده بدر ... ما که هیچ جا نرفتیم