وسط گريه خوابت ميبره،تصور اتفاقي كه ممكن بود بيافته ديوانه ات ميكنه،خدا رو شكر ميكني ،بارها و بارها .مهم اينه كه اين اتفاق نيافتاده بقيه اتفاقا ديگه مهم نيس
50 درصد ممكن بود فردا ديگه بيدار نشم،بعد ازظهر داشتم ميخوابدم درجه بخاري رو زياد كردم و اونقدر خسته بودم كه تا فردا صبح بخوابم،يكي از دوستام زنگ زدكارم داشت بيدارم كرد.يه ساعت بعد كه اومدم تو اتاق ديدم بوي دود ميده،لوله بخاري از جاش كامل در اومده بود.اتفاقي كه امروز اون همه شكر كرده بودم براي كس ديگه اتفاق نيافتاده داشت واسه خودم اتفاق افتاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر