۲۴ مرداد ۱۳۹۰

يه داستان بود بچه بودم خوندم
يه بركه بود توش 3تا ماهي بودن يه روز يه ادمي از اونجا رد ميشه و ميگه خوبه تور بيارم و اين ماهيا رو بگيرم
ماهي اول كه عاقل تر بودن قبل از برگشتن ماهيگير از يه مجرا كوچكي كه بوده شنا ميكنه و در ميره
ماهيگير زود برميگرده و تور پهن ميكنه ماهي دوم كه يكم دانا بوده به خودش ميگه غفلت كردم و دير جنبيدم و الان فقط با حيله ميشه از اين مخمصه فرار كرد بنابراين خودشو به مردن ميزنه و مياد روي اب و ماهيگير به هوا اينكه مرده ميگيرتش و پرتش ميكنه اونور ماهي با تلاش خودشو به ابراهه ميرسونه و جون سالم در ميبره
ماهي سوم ولي هيچ چاره اي نمي انديشه و اينقدر اينور و اونور ميره كه ماهيگير تورشو جمع ميكنه و صيدش ميكنه
شده حكايت ما
ميشنويم از سيستم فيلترينگ جديد و كنترل ها و محدوديت ها
اينترنتمون سرعتش كم و زياد ميشه
فيلتر بعضي سايتا براي يه مدت كوتاه كلن برداشته ميشه شايد براي ارتقا سيستم سانسورشون
مسيج تبليغ ايميل ملي مياد
هيچ نگران نميشيم
همين روزاست كه تور كشيده بشه و هممون اسير بشيم و اينترنت ملي رو بكنن تو حلقمون